ml> پاسخ به سوالات وشبهات جوانان عزیز: - مجمع طلاب شهرستان قیروکارزین
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 پاسخ به سوالات وشبهات جوانان عزیز: - مجمع طلاب شهرستان قیروکارزین

پاسخ به سوالات وشبهات جوانان عزیز:

جمعه 88 اردیبهشت 4 ساعت 12:26 عصر

شبهه :

فقط به حضرت على ـ علیه السّلام ـ و حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السّلام ـ می ‏گویند اهلبیت پیغمبر ص در حالی که سایر همسران پیغمبر ص نیز جزء اهلبیت پیغمبر ص محسوب می شوند.


پاسخ :

به عنوان مقدمه دو نکته بیان مى‏شود.
1 معناى لغوى.
2 معناى اصطلاحى.
از نظر لغت اهل بیت مرد کسانى است که در یک خانه با هم زندگى مى‏کنند (اولاد همسر و حتى کنیزان و غلامان) و بعد مجازاً بر کسانى که نسبت واحدى دارند و یا دین واحدى مى‏دارند هم اطلاق شده است.[1] 2ـ معناى اصطلاحى و معروف که همان اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ[2] (على فاطمه حسن و حسین ـ علیه السّلام ـ) باشد البته در معناى اصطلاحى اهل بیت (با قطع نظر از روایاتى که بعداً ذکر مى‏شود) اقوال دیگرى هم وجود دارد، مثلاً ثعلبى مى‏گوید مراد، جمیع مردان بنى هاشم است[3] بعضى از شافعى‏ها مى‏گوید: مراد مؤمنون از بنى هاشم است[4]، زید بن ارقم نقل نموده است که زنان پیامبر مراد است[5].
2 آیه‏اى داریم در قرآن به این مضمون »و در خانه‏هاى خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید و نماز را بر پا دارید و زکاه را اداء کنید و خدا و رسولش را اطاعت نمائید خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد[6] و در این آیه بحث مى‏شود که، مراد از اهلبیت چه کسانى مى‏باشد.
جواب: اگر مراد شما از اهل بیت، همان چیزى است که در آیه‏اى فوق آمده است جواب این است که خیر همسران پیغمبر جزء اهل بیت نمى‏باشند، براى اینکه اولاً در خود قرآن و بعض روایات اهل بیت گاهى در معناى لغوى به کار نرفته است بلکه معناى خاصى را اراده شده است، مثلاً قرآن خطاب به حضرت نوح مى‏فرماید: »که او (فرزندت) از اهلت نمى‏باشد«[7] مراد این نیست که فرزند شما نیست بلکه مراد این است که اهل دین تو و پیرو تو نیست[8] و یا د رروایات داریم که سلمان از، اهلبیت مى‏باشد)[9] مراد این نیست که جزء فرزندان ما مى‏باشد بلکه مراد این است که در دین و اطاعت خدا و... همرنگ ما مى‏باشد، در آیه تطهیر هم که قبلاً بیان شد مراد از اهلبیت معناى لغوى نیست (قرائن بعداً بیان مى‏شود) یکى از مؤیدات آیه مباهله است که مى‏فرماید: »به او بگو، بیایید، ما فرزندانمان را و شما فرزندانتان را ما زنان خود و شما زنانتان را و ما نفسهایمان و شما نفسهایتان را فرا خوانید سپس با هم مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغ گویان قرار دهیم[10]» به اتفاق شیعه و سنى مراد فرزندان در آیه حسنین ـ علیه السّلام ـ و مراد زنان فاطمه زهرا ـ علیها السّلام ـ و مراد از نفس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ على ـ علیه السّلام ـ مى‏باشد. این آیه نشان مى‏دهد که اهلبیت این چهار نفرند[11] و ثانیاً (جواب اصلى) به اتفاق علماى شیعه و اکثریت علماى اهل سنت مراد از اهل بیت در آیه فقط على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) مى‏باشند که در این جا فقط یک روایت از طریق اهل سنت نقل مى‏کنیم »ترمذى و حاکم در روایت صحیحیه، و ابن جریر و ابن منذر و ابن مردویه و بیهقى در سنن خود از ام سلمه نقل کرده‏اند، که گفت: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در خانه من بود که آیه »انما یرد اللَّه لیذهب عنکم الرجس« نازل شد و در خانه فاطمه و على و حسن و حسین (علیهم السلام) بودند حضرت آنها را داخل عباى که بر دوشش بود قرار داد فرمود: بار خدایا این جمع اهلبیت من مى‏باشند پس آلودگى را از آنها دور دار»[12] در ادامه آلوسى مى‏گوید، در بعضى روایات دارد که‏ام سلمه گفت »اَلَسْتُ من اهل البیت« آیا من جزء اهل بیت (شما) مى‏باشم حضرت فرمود: تو بر خیرى) و آدم خوبى هستى ولى جزء اهلبیت نیستى»[13] سپس آلوسى مى‏گوید »و قوله علیه الصلاه و السلام اللهم هولاء اهل بیتى و دعائه لهم و عدم ادخال ام سلمه اکثر من ان تحصى« سخن پیامبر که فرمود اینها (چهار نفر) اهل بیت من مى‏باشند و در حق آنها دعا فرمود، و اینکه‏ام سلمه را داخل عبا (کساء) را ه نداد آنقدر از طرق مختلف نقل شده است که قابل شمارش نیست. و این روایات عمومیت اهل بیت در آیه را به هر معناى که باشد تخصیص مى‏زند پس مراد کسانى است که زیر عبا (و کساء) قرار داشتند شامل همراه پیامبر نمى‏شود.[14] هر چند معناى لغوى اهل بیت عام است حتى شامل غلام هم مى‏شود ولى این معناى لغوى مراد نیست به اتفاق همه.[15] و ثالثاً از همه اینها گذشته عده‏اى از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در طول زندگى خود به کارهایى دست زدند که هرگز با مقام معصوم بودن (که آیه فوق الذکر براى اهل بیت ثابت مى‏کند) سازگار نیست مانند ماجراى جنگ جمل که قیامى بود بر ضد امام وقت که سبب خونریزى فراوانى گردید و به گفته بعضى از مورخان تعداد کشتگان این جنگ به هفده هزار نفر بالغ مى‏شد[16] و اگر مراد پرسشگر این باشد که از نظر لغوى و یا اصطلاحى عرفى مى‏توان به همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اهل بیت مى‏گفت، جواب این است که این اشکال ندارد و به این معنى جزء خانه پیامبر و همسان پیبامبر به حساب مى‏آیند.
خلاصه این شد که به همسران پیامبر جزء اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به معناى که در آیه آمده نمى‏باشند ولى به معناى لغوى جزء اهلبیت بون آنها مشکل ایجاد نمى‏کند، و اما اینکه در آیه جزء اهلبیت نمى‏باشند به سه جهت. 1 مؤیداتى که از خود قرآن داریم. 2 روایاتى که از شیعه و سنى رسیده‏اند که مراد از اهل بیت على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام مى‏باشند. 3 خود آیه تطهیر چون عصمت اهلبیت را مى‏رساند نمى‏تواد شامل بعضى همسران پیامبر با کارهاى که انجام دادند بشود.
[1] . راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن (چاپ دوم: دفتر نشر الکتاب، سال 1404 ق)ص29 کلمه اهل.
[2] . همان.
[3] . محمود آلوسى، روح المعانى فى تفسیر القرآن (ناشر اداره الطباعه المزیه دار احیاء التراث العربى، بیروت، سال 1405 ق 1985 م) جزء12، ص14.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . احزاب/33.
[7] . هود/46.
[8] . تفسیر نمونه (ناشر دار الکتب الاسلامیه سال 1370)، ج9، ص9.
[9] . همان، مدرک، ص118، سطر 14.
[10] . آل عمران/61.
[11] . آیهاللَّه مکارم شیرازى، تفسیر نمونه ناشر دار الکتب الاسلامیه، سال 1370 ج2، ص437 تا ص447، و هادى نجفى، ولایت و امامت (چاپ خیام قم، توزیع: دار الذخائر قم) ص82 83.
[12] . آلوسى بغدادى (محمود)، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانى (ناشر اداره الطباعه النمیره دار احیاء التراث العربى سال 1405 ه 1985 م) جزء ج22، ص14.
[13] . همان مدرک، ص14، و در تفسیر نمونه ج17 ص307 مى‏خوانیم »که منابع و راویانى احادیثى که دلالت بر انحصار آیه به پنج تن مى‏کند به قدرى زیاد است که جاى تردید در آن باقى نمى‏گذارد تا آنجا که در شرح »احقاق الحق« بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سنت گرد آورى شده، و منابع شیعه در این زمینه از هزار مى‏گذرد نویسنده کتاب »شواهد التنزیل«که از علماى معروف... اهل سنت است بیش از 130 حدیث در این زمینه نقل کرده است. (آیهاللَّه مکار شیرازى و همکاران، تفسر نمونه )ناشر: دار الکتب الاسلامیه، در سال 1370 ش) ج17، ص307.
[14] . همان ص15، سطر 1 و 2 (یعنى تفسیر روح المعانى).
[15] . همان (روح المعانى) جزء 22، ص15، سطر 3.
[16] . تفسیر نمونه )ناشر دار الکتب الاسلامیه سال 1370) ج17، ص307.

 

 

 

........

شبهه :

علومى که نزد امامان شیعه است با علومى که نزد غیر آن‏ها است تفاوتی ندارد و علم آنها هم مثل سایر دانشمندان بشری است.


پاسخ :

فرقهاى زیادى بین علوم ائمه و علوم سایر انسان‏ها وجود دارد از جمله این‏که:
1- علوم دیگران اکتسابى است ولى علوم ائمه‏علیهم السلام لَدُنّى و الهى است؛
2- علوم مردم محدود است ولى علوم ائمه‏علیهم السلام مطلق[1] و فراگیر است؛
3- مردم از علوم غیبى برخوردار نیستند ولى ائمه به اذن الهى از علم غیب برخوردار هستند؛
4- علوم مردم از طریق حواس ظاهرى است ولى علوم ائمه به طور عمده از راه الهام و افاضه به دست مى‏آید؛
5- علوم ائمه حضورى است ولى علوم مردم غیر حضورى (حصولى)[2] است.
گرچه ائمه از طریق حصولى هم کسب علم مى‏کنند ولى نقطه‏ى امتیاز همان حضورى بودن علم آن ها است. به جهت طولانى نشدن پاسخ، فقط قسم پنجم را توضیح مى‏دهیم:
علم امام معصوم علم حضورى[3] و یا ارادى و اشائى[4] است، که از ناحیه‏ى پروردگار عطا شده و به طریق الهام، افاضه مى‏شود. و یا از رسول و پیغمبر دیگر به آن ها مى‏رسد و یا غیر از این، از راه هاى دیگرى استفاده مى‏نمایند (این نوع استفاده کردن از علوم) مخصوص امام است و سایر مردم از این موهبت الهى و عطیه‏ى خدایى محروم‏اند. پس در این جا مراد از علم، آن نیست که از امارات و حواس ظاهرى در اثر استدلال بدست مى‏آید؛ زیرا در این نوع از علوم همه‏ى مردم با امام‏علیه السلام شریک بوده و فرقى با امام ندارند. براى آن که تابع اسباب عادى و وسائل معمولى است و مخصوص یک نفر نیست بلکه تمام مردم و همه‏ى افراد مى‏توانند از اسباب عادى، علم به دست آورند. ولى علمى که مورد نظر ماست آن علمى است که پروردگار و علام الغیوب به هیچ کس نداده مگر به کسى که اراده نموده و از میان بندگانش برگزیده و انتخاب کرده و او را بر همه‏ى جماعت دنیا امتیاز داده است. هم چنان که قرآن کریم به حضورى بودن علم ائمه‏علیهم السلام اشاره مى‏کند: (لا یعلم تأویله الاّ الله و الراسخون فى العلم)[5]
این مطلب از مسلمات میان سنى و شیعه است که پیغمبر گرامى و جانشینان او، راسخون در علم هستند و خداوند علم و دانش آن ها را با علم و دانش خود مقرون ساخته و عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید و کتاب آسمانى در عرض علم خود به تأویل، قرار داده است، هم چنان که علم خداوند حضورى است پس علم راسخون در علم (پیامبرصلى الله علیه وآله و ائمه‏ علیهم السلام) هم حضورى است.
چنان که در اخبار و روایت هم به حضورى بودن علم ائمه‏علیهم السلام تأکید شده است. این اخبار و روایات چندین دسته هستند:
1- طایفه‏اى از احادیث تصریح کرده‏اند که ائمه‏علیهم السلام خزینه‏هاى علم پروردگارو موضع سرّ وحى و حجّت بالغه‏ى الهى هستند.[6]
2- دسته‏ى دیگرى از احادیث دلالت دارند که ائمه علیهم السلام ورثه‏ى علم پیامبر صلى الله علیه وآله و وارث جمیع پیامبران و رسولان و اولى العزم هستند.[7]
از مجموع آیات و روایات استفاده مى‏شود که علوم پیامبر صلى الله علیه وآله و ائمه‏علیهم السلام علوم الهى است و چون به معدن خزاین الهى متصل و از علم غیبت بهرمندند، علم حضورى و مطلق مى‏باشد. به خلاف علوم عادى مردم که حصولى است و از طریق اسباب عادى و ظاهرى حاصل مى‏شود.
[1] . حسین مظفر، علم الامام، به قلم آقاى محمد آصفى، ص 139.
[2] . همان، ص 115.
[3] . همان، ص 136.
[4] . مراد از علم اشائى که بعضى از دانشمندان فرموده‏اند، شأنى و قوه است که از آن تعبیر آورده‏اند به این که (لو شاء ان یعلم لعلم) یعنى هرگاه بخواهند و اراده بکنند که به چیزى عالم بشوند آشنا شده و دانا به آن چیز مى‏باشند.
[5] . سوره آل عمران، آیه‏ى 7.
[6] . اصول کافى، ج 1، کتاب الحجه، باب ان الائمه ولاه امه الله و خزنه علمه.
[7] . الکافى، ج 1، باب الائمه ورثوا النبى‏صلى الله علیه وآله.


نوشته شده توسط : رضاقاید

نظرات دیگران [ نظر]